انیمه Shoshimin روایتگر داستان «یوکی اوسانای» و «جوگورو کوباتو» است. این دو نوجوان دبیرستانی، به دلیل سرگذشت مشترک و رخدادهای گذشته، تصمیم میگیرند مثل دانشآموزان همسن خود رفتار کنند. آنها تلاش میکنند تا به گفته خودشان «معمولی» باشند. این بدین معنا است که این دختر و پسر نابغه و باهوش باید از تمام حاشیهها و اتفاقاتی که اطراف آنها رخ میدهد، دور بمانند تا توجه دیگران را به خود جلب نکنند. در ادامه با بررسی انیمه Shoshimin: How to Become Ordinary همراه تیم انیمه بیپ نیوز باشید.
نقد و برسی انیمه Shoshimin: گرگ و روباه
«کوباتو» یک پسر باهوش است که استعداد عجیبی در حل معما و برملا کردن رازهای دیگران دارد. «اوسانای» دختر ساکت و خجالتی است؛ عاشق انواع دسر و شیرینی. «کوباتو» تنها همدم و همصحبت این دختر خجالتی است. آن دو به درخواست «اوسانای» به کافه و رستورانهای مختلف شهر میروند تا طعم شیرین و باورنکردنی انواع شکلات و کیک را بچشند. «کوباتو» در ابتدا علاقهای به کیک و دسرهای مختلف نشان نمیدهد اما رفتهرفته نظر او تغییر میکند.
«کوباتو» در زندگی قبلی یک روباه بازیگوش و «اوسانای» ماده گرگی کینهجو بود. اما در این دنیا، آنها دو نوجوان دبیرستانی هستند که تلاش میکنند مثل دیگران، معمولی باشند.
دو شخصیت اصلی انیمه Shoshimin، با معما و رازهای متفاوتی درون و بیرون مدرسه، برخورد میکنند؛ مثل، معمای کیف گمشده، راز شیرشکلات خوشمزه «کنگو» و دوچرخه دزدیده شدهی «اوسانای». این چالشها سد راه زندگی آرام و معمولی آنها میشود از طرفی حل کردن آنها یک احساس رضایت خاصی به این دو شخصیت، مخصوصاً «کوباتو» میدهند.
بررسی انیمه Shoshimin: How to Become Ordinary: کارگردانی
در نگاه اول، «کوباتو» و «اوسانای» دو نوجوان عادی به نظر میرسند. کارگردان با شاتهای مختلف این موضوع را رد میکند و تلاش میکند تا نشان دهد این دو، شخصیتی غیرمعمول و خاص دارند، اما میخواهند مثل باقی افراد جامعه باشند. به عنوان مثال، در یکی از سکانسهای قسمت دوم، داخل کلاس درس، کارگردان با یک نمای از بالا سر (Overhead Shot)، «اوسانای» را با یونیفرم سفید رنگ در میان دانشآموزان سیاهپوش دیگر، به تصویر میکشد.
کارگردان با این شات به خوبی تمایز بین این شخصیت با جامعه را نشان میدهد. «اوسانای» در این سکانس در مرکز کادر قرار دارد و افراد دیگر دور او نشستهاند، این موضوع بیانگر این است که این دختر خجالتی، از جامعه طرد نشده است. بلکه او در میان دیگران حضور دارد اما خودش را یکی از آنها نمیداند. «اوسانای» با نشستن در مرکز کلاس، تلاش میکند تا مثل باقی دانشآموزان و افراد جامعه باشد. او میتوانست در گوشهای از کلاس و به دور از دیگران بنشیند اما «اوسانای» قول داده است معمولی باشد.
«اوسانای» یک دختر خجالتی و ساکت است. زمانی که دیگران به او و «کوباتو» نزدیک میشوند، او پشت سر «کوباتو» پنهان شده و از صحبت کردن با دیگران امتناع میکند. جامعه و افراد آن، این رفتار و صفات را نمیپذیرند و چنین شخصیت کمرویی را در میان خود راه نمیدهند. وقتی در قسمت اول، «اوسانای» و «کوباتو» معمای کیف گمشده یکی از دانشآموزان دبیرستان را حل کردند، «اوسانای» دیگر پشتسر «کوباتو» پناه نگرفت و برای توضیح چگونگی حل معما به دیگران، پیشقدم شد.
کارگردان در یک نمای واید (Wide Shot) پایین به بالا، «اوسانای» را نشان میدهد که برای صحبت با فرد غریبه، پشت فنسها قرار گرفته است و در همان قاب، «کوباتو» حضور دارد با این تفاوت که اینبار نوبت او است تا پشتسر آن دختر خجالتی قرار بگیرد. این سکانس پیامی دارد و آن این است که اجتماعی شدن، شما را محدود به انتظارات دیگران میکند. فنسها نماد حبس و زندانی بودن افراد اجتماعی است و انتظارات و توقعات دیگران جلوی آزادی عمل افراد را میگیرد. کارگردان با این سکانس میگوید: غیرمعمولی باشید، درعوض پشت فنسهای تیره و بلند، زندانی نیستید.
در بسیاری از سکانسها، تضاد بین «کوباتو» و «اوسانای» با افراد جامعه، قابل رؤیت است. بین آنها و محیط اطرافشان فاصلهای مملو از حس بیگانگی وجود دارد. به طور مثال در همان سکانسهای ابتدایی قسمت اول، این دو شخصیت اصلی انیمه، به دور از دیگران و آن هیاهوی موجود در دبیرستان، مشغول صحبت هستند. با اینکه «کوباتو» و «اوسانای» زمان زیادی را در اجتماع با یکدیگر میگذرانند اما وقتی این دو در یک قاب، مشغول گفتوگو هستند، پسزمینه آنها معمولاً ساکت و خلوت است، تحرک زیادی در افراد دیگر وجود ندارد. فاصله محسوسی بین این دو شخصیت اصلی داستان و دیگران وجود دارد. زیرا نگاه سازنده این است که قهرمانان داستان، جایی بین دیگران ندارند.
در اواخر قسمت اول، زمانی که «کوباتو» و «اوسانای» برای خرید کیک توتفرنگی، وارد یک فروشگاه میشوند، دوچرخه «اوسانای» توسط یک پسر مو رنگی، دزدیده میشود. در سه سکانس، این دزدی و اتفاقات به نمایش در میآید. در تمام این سکانس، شخصیتهای اصلی، مثل یک ناظر عمل میکنند. ناظرانی که نمیتوانند فعالانه زندگی خود را مدیریت کنند و جلو اتفاقاتی که در حال رخ دادن است را بگیرند. پیشتر توضیح دادم که آنها فاصله زیادی با محیط و اطرافیانشان دارند.
انیمه Shoshimin بر روی خرده معماهایی که در اطراف «اوسانای» و «کوباتو» رخ میدهد تمرکز دارد. برخلاف باقی آثار معمایی، این انیمه جنب و جوش لازم برای حل رازها و چالشها را ندارد و مثل یک نمایش رادیویی عمل میکند. یعنی شخصیتهای داستان در یک اتاق دور هم مینشینند و به حل معماها میپردازند.
تکرار این امر، خستهکننده است پس کارگردان از یک روش خاص استفاده میکند: زمانی که «کوباتو» و «اوسانای» در یک اتاق مشغول صحبت هستند، به یکباره فضای اطراف و بکگراند آنها تغییر میکند و آن دو درحالی که مشغول گفتوگو هستند، خود را وسط یک دشت سرسبز یا یک خیابان دوطرفه میبینند. استایل و حالت آنها تغییر نمیکند. تنها، مکانی که در آن حضور دارند دستخوش تغییر میشود.
بارها و بارها ما «کوباتو» و «اوسانای» را میبینیم که در لباسهای مختلف و مکانهای متفاوت مشغول صحبت هستند. این شاتها ما را راهنمایی میکنند تا بهتر بتوانیم با عمق شخصیت این دو نوجوان دوستداشتنی آشنا شویم. در سکانسی که «کوباتو» و «اوسانای» در حال قدم زدن در یک فستیوال و جشن محلی هستند، ناگهان خود را در یک مکان مذهبی و قدیمی میبینند.
در یک کادر تماشایی، «اوسانای» در سمت چپ تصویر، جایی که نورهای زرد و قرمز آن را پوشانده است، قرار میگیرد. این نورپردازی، خبر از کینهجویی و عصبانیت این دختر خجالتی را در قسمتهای آینده میدهد. از طرفی «کوباتو» در سمت راست کادر ایستاده است. جایی که نور آبی به همراه پسزمینهای مشکی آن را احاطه کرده است. کارگردان به زیبایی، خنثی و خونسرد بودن این پسر نابغه را به تصویر میکشد. پیام مهم دیگر این نمای فوقالعاده این است که «اوسانای» و «کوباتو» هرگز در یک کفه ترازو قرار نمیگیرند. دنیای درونی آنها زمین تا آسمان با یکدیگر متفاوت است.
انیمه شوشیمین: صدا و موسیقی
در انیمه Shoshimin موسیقی متن بهیادماندنی و برجستهای وجود ندارد و در سکانسهای احساسی و درام، به خصوص قسمتهای پایانی این سریال، یک فقدان و کمبود قابل توجه در انتقال عناصر دراماتیک این سریال، وجود دارد. در قسمت پایانی، زمانی که «اوسانای» رابطهاش را با «کوباتو» بههم میزند، سکوت مظلومانهای فضا را پر میکند. سکوتی که تنهایی و انزوای «کوباتو» را فریاد میزند.
صدایهای حاضر در محیط انیمه Shoshimin گاهی جای انیمیت کردن را میگیرند. برای مثال زمانی که «کوباتو» و «اوسانای» در کافه یا در بازار حضور دارند، زمزمه شهر، مکالمات، صدای ماشینها و قدمزدن افراد را میشنویم. به مخاطب نشان داده شود. این صداها ما را بیشتر با فضای انیمه و دنیایی که شخصیتهای انیمه در آن حضور دارند، آشنا میکند.
نقد و بررسی انیمه Shoshimin: دنیایی که دیگر شیرین نیست
در قسمت هشتم انیمه Shoshimin، «اوسانای» توسط چندتن از همکلاسیهایش، به دلیل یک کینه قدیمی، دزدیده میشود و «کوباتو» با کمک پلیس، آن دختر خجالتی را نجات میدهند. در قسمت پایانی آن دو در یک کافه رستوران خلوت مشغول خوردن یک دسر استوایی هستند و بعد از مدتی که باهم صحبت میکنند، «کوباتو» متوجه میشود که تمام این اتفاقات و گروگانگیریها، یک پاپوش برای همکلاسی «اوسانای» بود. پاپوشی که توسط یک گرگ ماده خشمگین، دوخته شده بود.
«اوسانای» وقتی دید که «کوباتو» به جای تشویق و تحسین، او را متهم کرده است، تصمیم گرفت این رابطه دوستی را پایان دهد. به همین دلیل، دسرش را تمام کرد، با «کوباتو» خداحافظی کرد و از کافه خارج شد. پسر نابغه ما هم به نظر با این جدایی کنار آمده اما چند دقیقه بعد از رفتن «اوسانای»، زمانی که خواست دسر میوهای خود را تمام کند، متوجه شد که شیرینی آن را حس نمیکند. در آن لحظه تمام شیرینهای دنیا با «اوسانای» از زندگی «کوباتو» خارج شدند.
برخلاف تصورات «کوباتو»، شخصیت ضعیف این رابطه، دختر ساکت و خجالتی داستان نبود بلکه این «کوباتو» بود که نتوانست با این جدایی کنار بیاید و شیرینی را به زندگی خود بازگرداند.
بررسی انیمه Shoshimin: How to Become Ordinary: کلام آخر
انیمه Shoshimin، تنشی است بین فردگرایی و اجتماعی بودن دو شخصیت نابغه و باهوش که به خوبی در قالب انیمه به تصویر کشیده شد. انیمه Shoshimin با رویکرد و ریتمی آرام، برای نشان دادن پیچیدگیهای یک زندگی معمولی است. این انیمه به موضوعاتی چون هویت و رشد شخصی و جستوجو برای پیداکردن معنا در این دنیای آرام، اما پیچیده میپردازد. پس اگر دنبال انیمهای با سرعت و ریتم ملایم و مضامین فلسفی هستید، هرگز انیمه Shoshimin را از دست ندهید.
سپاس از شما که با بررسی انیمه Shoshimin: How to Become Ordinary همراه با وبسایت بیپ نیوز بودید. نظر شما در رابطه با این انیمه چیست؟